An official website of the United States Government Here's how you know

Official websites use .gov

A .gov website belongs to an official government organization in the United States.

Secure .gov websites use HTTPS

A lock ( ) or https:// means you’ve safely connected to the .gov website. Share sensitive information only on official, secure websites.

وزارت امور خارجه ایالات متحده
دفتر سخنگو
سخنرانی
۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳

واشنگتن.دی‌سی

«قدرت و هدف دیپلماسی آمریکا در دوران جدید»

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده: سپاسگزارم. صبح همگی به خیر.

حاضران: صبح به خیر.

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا: رئیس دانشگاه استاینبرگ، جیم، از این که به من این افتخار را دادید که برای کمک به گشایش این خانه جدید به‌راستی باشکوه به جامعه SAIS بپیوندم، از شما سپاسگزارم.

جیم در طول دوران حرفه برجسته‌اش کمک‌های زیادی کرده است، اما ماندگارترین مشارکت او نسلی از اندیشه‌ورزان، نسلی از انجام‌دهندگان است که او آنها را آموزش داده، تربیت کرده، و الهام‌بخش‌شان بوده است. از جمله من.

دکتر برژینسکی نیز باور داشت که یکی از ماندگارترین مشارکت‌های او در امور بین‌الملل، شکل دادن به دانشمندان و فعالان در حال ظهور آمریکا بود – از جمله پرزیدنت کارتر که خود را یک «شاگرد مشتاق» زبیگ توصیف می‌کرد. و نیز ایان، مارک، و میکا – که همگی آنها کوشیده‌اند ما را به آن‌چه زبیگ ادغام عمل‌گرایانه قدرت آمریکا با اصول آمریکایی می‌نامید، نزدیک‌تر کنند.

خوب، هشتاد سال پیش، زمانی که پال نتزی به اتفاق کریس هرتر، نماینده وقت کنگره برای ایجاد این مؤسسه همراه شدند، به دنبال یافتن مکانی برای آن برآمدند.

آنها در یک عمارت فرسوده در خیابان فلوریدا مستقر شدند – (خنده) – عمارتی که زمانی محل یک مدرسه دخترانه بود. نخستین کتابخانه  SAIS یک زمین بسکتبال قدیمی بود. همانطور که جیم اشاره کرد، من تجربه این را داشتم که در مکان اصلی SAIS  کار کنم و این افتخار عظیم و متمایز را داشتم که به طور موقت در دفتری باشم که زمانی پال نتزی در آن اقامت داشت.

اما همانطور که نتزی و هرتر هر دو می‌دانستند، ساختمان‌ها – از محقرانه‌ترین تا باشکوه‌ترین‌شان – فقط ساختمان هستند؛ این افراد هستند که اندیشه‌ها و هدف را به آنها وارد می‌کنند.

در آن زمان، جهان هنوز در شوک جنگ جهانی دوم بود. نظم قدیم ویران شده بود و نتزی و هرتر باور داشتند که این مؤسسه باید نقشی محوری را در ایجاد یک نظم نوین ایفا کند. دانش‌آموختگان SAIS از آن زمان تاکنون در حال عمل کردن به این وعده بوده‌اند.

اکنون ما می‌بینیم که در نقطه عطف دیگری در تاریخ قرار گرفته‌ایم – زمانی که با پرسش بنیادین استراتژی درگیر هستیم. همانطور که نتزی آن را تعریف می‌کند: «ما چگونه می‌توانیم، بدون این‌که در طول مسیر دچار فاجعه شویم، از محلی که هستیم به محلی که می‌خواهیم باشیم برسیم؟»

کاری که من می‌خواهم امروز انجام دهم این است که پاسخ دولت بایدن به این پرسش ژرف و حیاتی را بیان کنم.

پس بیایید از جایی که اکنون هستیم آغاز کنیم.

چشم‌انداز بین‌المللی که همه شما در حال مطالعه آن هستید با آن چه که من ۳۰ سال پیش، یعنی زمانی که کارم را در کنار آقای استاینبرگ در دولت آغاز کردم، بسیار متفاوت است.

پایان جنگ سرد نویدبخش یک حرکت گریزناپذیر به سوی صلح و ثبات بیشتر، همکاری بین‌المللی، وابستگی متقابل اقتصادی، آزادسازی سیاسی، و حقوق بشر بود.

و در حقیقت، دوران پسا جنگ سرد آغازگر پیشرفتی چشمگیر بود. بیش از یک میلیارد نفر از تهیدستی نجات پیدا کردند. پایین‌ترین میزان جنگ میان کشورها در طول تاریخ روی داد. بیماری‌های مرگبار کاهش یافت – و حتی ریشه‌کن شد.

اما همه به یک اندازه از دستاوردهای خارق‌العاده این دوران بهره‌مند نشدند. و این نظم با چالش‌های جدی روبه‌رو بود، که از آن جمله می‌توان به جنگ در یوگسلاوی سابق، نسل‌کشی در رواندا، ۱۱ سپتامبر و جنگ عراق، بحران مالی جهانی ۲۰۰۸، سوریه، همه‌گیری کووید، و موارد دیگر اشاره کرد.

اما آن چه اکنون تجربه می‌کنیم چیزی بیش از یک آزمایش برای نظم پسا جنگ سرد است. این، پایان آن است.

این وضعیت یک ‌شبه روی نداد. و آن‌چه ما را به این لحظه رسانده است، در دهه‌های آینده موضوع مطالعه و مباحثه خواهد بود. اما اذعان فزاینده‌ای وجود دارد که می‌گوید چند پیش‌فرض اصلی که رویکرد ما به دوران پسا جنگ سرد را شکل دادند، دیگر وجود ندارد.

چندین دهه ثبات نسبی ژئوپلیتیکی جای خود را به یک رقابت در حال تشدید با قدرت‌های استبدادی و قدرت‌های ارتجاعی داده است. جنگ تجاوزگرانه روسیه در اوکراین، فوری‌ترین و حادترین تهدید علیه نظم بین‌المللیِ گنجانده‌شده در منشور ملل متحد و اصول بنیادین آن – ‌یعنی حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، و استقلال کشورها و نیز حقوق بشر جهانی تقسیم‌ناپذیر برای افراد – به شمار می‌رود.

در این حال، جمهوری خلق چین بزرگترین تهدید بلندمدت محسوب می‌شود؛ ‌چرا که نه تنها در پی تغییر نظم بین‌المللی است، بلکه به طور فزاینده‌ای از قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی، و فناوری برای انجام این کار برخوردار است.

و پکن و مسکو همراه با هم کار می‌کنند تا از طریق «مشارکت بدون محدودیت» خود جهان را برای استبداد ایمن کنند.

هم‌زمان با افزایش این رقابت، بسیاری از کشورها می‌خواهند با گسترش روابطشان جلوی ضرر و زیان‌های احتمالی را بگیرند. نفوذ عوامل غیردولتی – از شرکت‌هایی که منابع‌شان با منابع دولت‌ها رقابت می‌کنند گرفته تا سازمان‌های غیر‌دولتی که به صدها نفر خدمات ارائه می‌دهند، تا تروریست‌هایی که توانایی رقم زدن آسیب‌های فاجعه‌باری را دارند، و تا سازمان‌های تبهکار فراکشوری که مواد مخدر، اسلحه، و انسان قاچاق می‌کنند – رو به افزایش است.

ایجاد مشارکت‌های بین‌المللی نه تنها به دلیل افزایش تنش‌های ژئوپلیتیک، بلکه به دلیل مقیاس بسیار بزرگ مشکلات جهانی، از جمله بحران اقلیمی، ناامنی غذایی، مهاجرت، و جابه‌جایی جمعی پیچیده‌تر شده است.

کشورها و شهروندان در آستانه از دست دادن اعتقاد خود به نظم اقتصادی بین‌المللی هستند و اعتماد آنها به دلیل نقایص سیستمی متزلزل شده است:

تعداد انگشت شماری از دولت‌ها که از یارانه‌های قانون‌شکنانه، مالکیت معنوی مسروقه، و دیگر شیوه‌های تحریف‌کننده بازار برای کسب مزیت ناعادلانه در بخش‌های مهم استفاده کردند.

فناوری و جهانی‌سازی که صنایع را به طور کامل خالی و جابه‌جا کرده است و سیاست‌هایی که قادر نبوده‌اند برای کمک به کارگران و جوامعی که عقب افتاده بودند، به اندازه کافی عمل کنند.

و نابرابری که سرسام‌آور شده است. طی سال‌های ۱۹۸۰ و ۲۰۲۰ مجموع ثروت یک دهم درصد از ثروتمندترین افراد برابر با کل ثروت ۵۰ درصد فقیرتر بود.

هر چه این نابرابری‌ها بیشتر ادامه داشته باشد، بی‌اعتمادی و سرخوردگی بیشتری را در افرادی که احساس می‌کنند نظام به آنها سهم منصفانه‌ای نداده است، دامن خواهد زد. و آنها هر چه بیشتر محرک‌های قطبی‌سازی سیاسی را تشدید می‌کنند؛ محرک‌هایی که تقویت‌کننده آنها الگوریتم‌هایی است که به جای این‌که اجازه دهند بهترین ایده‌ها به اوج برسند، سبب تشدید و تقویت جانب‌داری در ما می‌شوند.

دموکراسی‌هایی بیشتری در معرض تهدید هستند. آنها از درون توسط رهبران منتخبی که از نارضایتی‌ها سوء استفاده می‌کنند و به ارعاب متوسل می‌شوند، دستگا‌ه ‌های قضایی و رسانه‌های مستقل را از بین می‌برند، اطرافیان‌شان را ثروتمند می‌کنند، و جوامع مدنی و مخالفان سیاسی را سرکوب می‌کنند، به چالش کشیده شده‌اند. دموکراسی‌ها از خارج نیز توسط خودکامگانی که اطلاعات نادرست منتشر می‌کنند، از فساد به عنوان سلاح بهره می‌جویند، و در انتخابات مداخله می‌کنند، به چالش کشیده می‌شوند.

هر یک از این تحولات چالش جدی برای نظم پس از جنگ سرد محسوب می‌شد. اما به اتفاق آنها این نظم را زیر و رو کردند.

بنابراین ما خود در نقطه‌ای قرار داریم که پرزیدنت بایدن آن را نقطه عطف می‌نامد. یک دوران رو به پایان است، دوره تازه‌ای دارد آغاز می‌شود، و تصمیم‌هایی که ما اکنون می‌گیریم آینده را برای دهه‌های پیش رو رقم خواهد زد.

ایالات متحده در این دوره حساس از موضع قدرت در حال رهبری است. قدرتی که هم‌زمان هم در فروتنی و هم در اطمینان ما ریشه دارد.

فروتنی از آن رو، که هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی از پس چالش‌هایی که ما با آن روبه‌رو هستیم، برآید. چرا که ما می‌دانیم باید اعتماد شماری از کشورها و شهروندان را که نظم قدیمی نتوانسته است به بسیاری از وعده‌های خود به آنها عمل کند، جلب کنیم. چرا که ما می‌دانیم رهبر بودن با گوش فرا دادن و درک کردن مشکلات مشترک از دریچه نگاه دیگران آغاز می‌شود تا به این ترتیب بتوانیم زمینه‌های مشترک را بیابیم. و از آن‌جا که ما در کشور با چالش‌های عظیمی روبرو هستیم که اگر می‌خواهیم در خارج از کشور نقش رهبری را ایفا کنیم، باید بر آنها فائق آییم.

اما اعتماد – اعتماد – چرا که ما بارها و بارها ثابت کرده‌ایم وقتی آمریکا متحد می‌شود، ما می‌توانیم هر کاری را به انجام رسانیم. چون هیچ کشوری روی زمین نیست که برای بسیج دیگران حول یک هدف مشترک، ظرفیت بیشتری داشته باشد. چرا که تلاش مداوم ما برای تشکیل یک اتحادیه بی‌نقص‌تر به ما اجازه می‌دهد تا کاستی‌‌های‌مان را برطرف و دموکراسی‌مان را از درون احیا کنیم. و به این دلیل که چشم‌انداز ما برای آینده – یعنی جهانی باز، آزاد، مرفه، و ایمن – تنها چشم‌انداز آمریکا نیست، بلکه آرزوی پایدار مردم همه کشورها در همه قاره‌ها است.

جهانی که در آن افراد در زندگی روزمره خود آزاد هستند و می‌توانند آینده خودشان، جوامع خودشان، و کشور خودشان را شکل دهند.

جهانی که در آن هر کشور می‌تواند مسیر خود و شرکایش را برگزیند.

جهانی که در آن کالاها، ایده‌ها، و افراد می‌توانند آزادانه و قانونی در زمین، دریا، آسمان، و فضای مجازی جا‌به‌جا شوند. جایی که از فناوری نه برای تفرقه، رصد، و سرکوب مردم، بلکه برای توانمندسازی آنها استفاده می‌شود.

جهانی که در آن اقتصاد جهانی با عباراتی مانند رقابت منصفانه، گشودگی، و شفافیت تعریف می‌شود و رفاه نه صرفا بر اساس میزان رشد اقتصاد کشورها، بلکه بر اساس تعداد افراد سهیم در آن رشد، سنجیده می‌شود.

جهانی که رقابتی را در زمینه استانداردهای کار و محیط زیست، بهداشت، آموزش، زیرساخت‌ها، فناوری، امنیت، و فرصت به وجود می‌آورد.

جهانی که در آن حقوق بین‌الملل و اصول اساسی منشور ملل متحد مورد محافظت قرار دارد و حقوق جهانی بشر رعایت می‌شود.

ما این دیدگاه را تحت هدایت یک حس روشن‌بینانه سود شخصی، که مدت‌ها است رهبری ایالات متحده را در بهترین حالت خود جلوه‌گر ساخته است، پیش خواهیم برد. ما به ایجاد نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم کمک کردیم و در پیشرفت کشورها و ملت‌های دیگر سرمایه‌گذاری کردیم، چرا که تشخیص دادیم این امر به سود بشریت و همچنین به سود ما خواهد بود. ما درک کردیم که حتی به عنوان قدرتمندترین کشور روی زمین، تدوین قوانین جهانی مشترک – پذیرش محدودیت‌های خاص – و پشتیبانی از کامیابی دیگران در نهایت سبب خواهد شد که مردم آمریکا مرفه‌تر، پرآرامش‌تر، و ایمن‌تر شوند.

این امر همچنان صدق می‌کند. در واقع، سود شخصی روشن‌بینانه آمریکا در حفظ و تقویت این نظم در هیچ زمانی بیش از اکنون نبوده است.

اما رقیبان ما دیدگاه اساساً متفاوتی دارند. آنها جهانی را می‌بینند که یک امر واحد – یعنی حفظ و غنی‌سازی رژیم – آن را تعریف می‌کند. جهانی که در آن اقتدارگرایان آزاد هستند که مردم‌شان، همسایگان‌شان، و هرکس دیگری را که در برابر این هدف همه‌شمول بایستد، مورد سلطه و زور قرار دهند و درهم بشکنند.

رقیبان ما ادعا می‌کنند که نظم موجود توسط غرب تحمیل شده است، در حالی که در واقعیت هنجارها و ارزش‌هایی که آن نظم را تثبیت می‌کنند آرمان‌هایی جهانی هستند – و در قوانین بین‌المللی که خودشان آنها را امضا کرده‌اند، گنجانده شده‌اند. آنها ادعا می‌کنند که آن‌چه دولت‌ها درون مرزهایشان انجام می‌دهند فقط به خودشان مربوط است و حقوق بشر ارزش‌هایی ذهنی است و از جامعه‌ای به جامعه‌ای دیگر تفاوت می‌کند. آنها بر این باورند که کشورهای بزرگ حق دارند از حوزه‌های نفوذ برخوردار باشند، و قدرت و نزدیک بودن آنها را محق می‌سازد که انتخاب‌هایشان را به دیگران تحمیل کنند.

تضاد بین این دو دیدگاه دیگر نمی‌تواند از این واضح‌تر باشد. و خطر رقابتی که ما با آن روبرو هستیم دیگر نمی‌تواند – برای جهان و برای مردم آمریکا – از این بیشتر باشد.

وقتی پرزیدنت بایدن از من خواست به عنوان وزیر امور خارجه خدمت کنم، او به صراحت اعلام کرد که وظیفه من در درجه نخست کار کردن برای مردم آمریکا است. و او اصرار داشت که ما به دو پرسش اساسی پاسخ دهیم: تعامل آمریکا در خارج چگونه می‌تواند ما را در این‌جا، در داخل کشور نیرومند‌تر کند؟ و ما چگونه می‌توانیم از نوسازی آمریکا در داخل برای نیرومندتر شدن در جهان، استفاده کنیم؟

پاسخ‌های ما به این پرسش‌ها از همان نخستین روز هدایت‌کننده راهبرد پرزیدنت بایدن بوده است.

ما با سرمایه‌گذاری روی خودمان در خانه آغاز کردیم. بنابراین ایالات متحده در نیرومندترین موقعیت برای رقابت و رهبری در جهان قرار دارد. همان‌گونه که جرج کنان به ما یادآوری کرده است: «بیشتر چیزها به سلامت و قدرت جامعه خودمان بستگی دارد.» پرزیدنت بایدن و کنگره ما بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری‌های آمریکا را طی نسل‌ها برای تقویت سلامت و قدرت ما انجام داده‌اند. ما در حال ارتقای زیرساخت‌ها، تقویت تحقیقات، نیرومندسازی صنایع و فناوری‌های مهم سده بیست و یکم، تقویت دوباره بخش تولیدمان، و رهبری گذار انرژی جهانی هستیم.

سیاست داخلی و خارجی ما بیش از هر مقطع دیگری در طول زندگی حرفه‌ای من، در طول زندگی من، به طور کامل یکپارچه شده است. این امر تا حد زیادی مرهون جِیک سالیوان، مشاور امنیت ملی است که در تدوین راهبرد پیشرفته ما در زمینه‌های صنعت و نوآوری و همسویی آن با سیاست خارجی ما نقشی پیشرو را ایفا کرده است.

نوسازی داخلی ما رهبری آمریکا در جهان را تقویت می‌کند و خودش نیز توسط آن تقویت می‌شود. و در همین جا است که قدرت و هدف دیپلماسی آمریکایی مطرح می‌شود. مشارکت مجدد، احیا، و بازاندیشیِ بزرگترین داراییِ راهبردی‌مان – یعنی ائتلاف‌ها و مشارکت‌های آمریکا – در بطن راهبرد ما قرار دارد.

ما هدف‌مندانه و با حس فوریت برای تعمیق، گسترش، و همسویی دوستان‌مان از راه‌های تازه کار می‌کنیم تا بتوانیم با سه آزمون تعیین‌کننده این عصر نوظهور مقابله کنیم. این راهبردها عبارتند از: یک رقابت راهبردی شدید و ماندگار؛ چالش‌های جهانی که برای زندگی و معیشت در همه جا تهدیدهای وجودی محسوب می‌شوند؛ و نیاز فوری به متوازن‌سازی دوباره آینده فناوری و آینده اقتصادی ما، تا به این ترتیب وابستگی متقابل ما نه عاملی برای آسیب‌پذیری، بلکه منشأ قدرت باشد.

ما این کار را از طریق چیزی که من مایلم آن را «هندسه متغیر دیپلماتیک» بنامم، انجام می‌دهیم. ما کارمان را با مسئله‌ای که باید حل کنیم آغاز می‌کنیم و از همان جا کارمان را ادامه می‌دهیم و گروهی از شرکا را که مقیاس و شکل مناسبی برای رسیدگی به آن دارند، گرد هم می‌آوریم. ما عامدانه می‌خواهیم ترکیبی را تعیین کنیم که واقعاً برای رسیدن به هدف مناسب باشد.

این ائتلاف‌ها خود‌به‌خود به وجود نمی‌آیند. ایجاد و تقویت هر یک از گروه‌ها قابلیت‌هایی را به همراه می‌آورد که می‌تواند در سراسر شبکه گسترده شرکای آمریکا به کار گرفته شود. و هر چه ائتلاف‌های بیشتری بسازیم، بیشتر می‌توانیم هم‌افزایی تازه‌ای را – از جمله به روش‌هایی که ممکن است به طور کامل پیش‌بینی نکرده باشیم – با آنها و میان آنها با یکدیگر، پیدا کنیم. و به همراه هم، این کُل از مجموع اجزاء بسیار بزرگتر خواهد شد.

دموکراسی‌های دیگر همیشه نخستین نقطه تماس ما برای همکاری بوده‌اند. آنها همیشه چنین خواهند بود. به همین دلیل است که پرزیدنت بایدن دو همایش برای دموکراسی را برگزار کرد و رهبران دموکراسی‌های بزرگ و کوچک، نوظهور و مستقر، را گرد هم آورد تا با چالش‌های مشترک فراروی‌مان مقابله کنند.

اما در رابطه با برخی اولویت‌های خاص، چنان‌چه ما به تنهایی یا فقط با دوستان‌مان در دموکراسی‌ها پیش برویم، کافی نخواهیم بود. بسیاری از مسائل نیازمند مجموعه گسترده‌تری از شرکای بالقوه – با مزیت افزوده ایجاد پیوندهای نیرومندتر با کشورهای بیشتر – است.

از این رو، ما مصمم هستیم که با هر کشوری – از جمله کشورهایی که بر سر مسائل مهم با آنها اختلاف‌نظر داریم – همکاری کنیم و البته این تا زمانی است که آنها بخواهند برای شهروندان‌شان کار کنند، در حل کردن چالش‌های مشترک سهیم باشند، و هنجار‌های بین‌المللی را که با هم ایجاد کرده‌ایم، رعایت کنند. این امر از مشارکت با دولت‌های ملی فراتر می‌رود و دولت‌های محلی، جامعه مدنی، بخش خصوصی، دانشگاه‌ها، و شهروندان، به ویژه رهبران جوان را نیز در بر می‌گیرد.

این بطن راهبرد ما را برای رسیدن از جایی که هستیم به جایی که باید باشیم، تشکیل می‌دهد. و ما آن را در چهار مسیر اصلی دنبال می‌کنیم.

نخست، ما در حال تجدید و تعمیق ائتلاف‌ها و مشارکت‌هایمان و ایجاد اتحادهای تازه هستیم.

اگر فقط چند سال به عقب برگردید می‌بینید که برخی آشکارا قابلیت‌ها و موضوعیت داشتن ناتو – و  تعهد آمریکا به آن را – زیر سوال بردند. این ائتلاف امروز بزرگ‌تر، نیرومندتر، و متحدتر از همیشه است. ما یک عضو تازه فوق‌العاده توانمند، یعنی فنلاند را افزوده‌ایم و سوئد نیز به زودی خواهد پیوست و درهای ناتو باز خواهد ماند. ما توانایی بازدارندگی و پدافندی خود را افزایش داده‌ایم که این شامل افزودن چهار گردان چندملیتی جدید به جناح شرقی ناتو و افزایش سرمایه‌گذاری‌های پدافندی برای مقابله با چالش‌های نوظهور، از حملات سایبری گرفته تا تغییرات اقلیمی است.

ما در حال متحول کردن گروه ۷ و تبدیل آن به کمیته راهبری پیشرفته‌ترین دموکراسی‌های جهان هستیم. به این ترتیب ما قدرت‌های سیاسی و اقتصادی‌مان را ادغام می‌کنیم تا نه تنها به مسائلی که مردم ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد رسیدگی کنیم، بلکه به کشورهای خارج از گروه ۷ نیز راه‌های بهتری را برای عرضه به مردم‌شان ارائه دهیم.

ما سطح بلندپروازی را در روابطمان با اتحادیه اروپا افزایش داده‌ایم. ما به اتفاق هم ۴۰ درصد از اقتصاد جهان را تشکیل می‌دهیم. ما از این قدرت برای شکل دادن به آینده‌مان در زمینه فناوری و اقتصاد بهره می‌گیریم تا ارزش‌های دموکراتیک مشترک‌مان را بازتاب دهیم.

ما روابط دوجانبه حساس‌مان را به سطح تازه‌ای می‌رسانیم.

ائتلاف چند دهه‌ای ما با ژاپن از همیشه نیرومند‌تر و با ‌اهمیت‌تر است و – از فضا گرفته تا رایانش کوانتومی – به مرزهای تازه‌ای رسیده است.

ما به همراه جمهوری کره «اعلامیه واشنگتن» را امضا کردیم و به این ترتیب، همکاری‌مان را برای بازدارندگی در برابر تهدیدهای کره شمالی قدرت بخشیدیم. و همچنین با اسرائیل اعلامیه اورشلیم را امضا کردیم؛ اعلامیه‌ای که بر تعهد ما به امنیت اسرائیل و استفاده از همه عناصر قدرت ایالات متحده برای اطمینان یافتن از این‌که ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت، تأکید می‌کند.

ما با هم‌پیمانان دیگر، یعنی استرالیا و فیلیپین، بر سر ترتیبات جدید پایگاهی و مواضع به توافق رسیدیم.

شراکت راهبردی ایالات متحده و هند هرگز تا این اندازه پویا نبوده است؛ چرا که ما در همه زمینه‌ها، از نیمه‌رساناهای پیشرفته گرفته تا همکاری‌های پدافندی، با هم متحد می‌شویم.

پرزیدنت بایدن همین چند روز پیش در هانوی یک مشارکت راهبردی فراگیر تازه را با ویتنام تثبیت کرد.

ما یکپارچگی منطقه‌ای را تقویت کرده‌ایم. ما در خاورمیانه هم روابط تازه و هم روابط چند دهه‌ای میان اسرائیل و کشورهای عربی را عمیق‌تر کرده‌ایم و در حال تلاش برای تقویت پیوندهای تازه، از جمله با عربستان سعودی هستیم.

اما در نیمکره خودمان – که بزرگترین مهاجرت و جابه‌جایی دسته جمعی تاریخ خود را تجربه می‌کند – ما ۲۰ کشور را گرد هم آورده‌ایم و روی یک راهبرد منطقه‌ای حساب کرده‌ایم؛ راهبردی که از مهاجرت ایمن، منظم، و انسانی اطمینان می‌یابد و هم‌زمان به علل بنیادینی که در وهله نخست مردم را وادار به ترک خانه‌هایشان می‌کند، می پردازد.

پرزیدنت بایدن نشست‌هایی را با رهبران کشورهای قاره آمریکا، جنوب شرقی آسیا، آفریقا، و کشورهای جزایر اقیانوس آرام میزبانی کرده است تا مشارکت‌های متحول‌کننده را به پیش ببرد.

دوم، ما ائتلاف‌ها و مشارکت‌های خود را به شیوه‌های نوآورانه و متقابلاً تقویت‌کننده، در طیفی از مسائل و قاره‌های مختلف، به هم می‌پیوندیم.

کافی است برای یک دقیقه همه راه‌هایی را که ما از طریق آنها ترکیب‌های گوناگونی از هم‌پیمانان و شرکا را برای پشتیبانی از اوکراین در برابر تهاجم تمام‌عیار روسیه گرد هم آورده‌ایم، در نظر بگیرید.

بیش از ۵۰ کشور با رهبری آستن، وزیر دفاع ایالات متحده برای پشتیبانی از دفاع اوکراین و ایجاد ارتشی در اوکراین که به اندازه کافی برای بازدارندگی نیرومند باشد و حملات آینده را درهم بشکند، با یکدیگر همکاری می‌کنند.

ما ده‌ها کشور را همسو کرده‌ایم تا همراه با هم مجموعه‌ای بی‌سابقه‌ای از تحریم‌ها، کنترل‌های صادراتی، و دیگر هزینه‌های اقتصادی را بر روسیه تحمیل کنیم.

ما بارها در موارد متعدد، ۱۴۰ کشور – یعنی بیش از دو سوم کل کشورهای عضو – را در سازمان ملل متحد همراه کرده‌ایم تا حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اوکراین را تأیید و تجاوزگری و جنایت‌های روسیه را محکوم کند.

ما اهداکنندگان، نیکوکاران، و گروه‌های بشردوست را بسیج کرده‌ایم تا کمک‌های نجات‌بخش را در اختیار میلیون‌ها اوکراینی آواره قرار دهیم.

ما گروه۷، اتحادیه اروپا، و ده‌ها کشور دیگر را برای پشتیبانی از اقتصاد اوکراین و بازسازی شبکه انرژی آن – که روسیه بیش از نیمی از آن را ویران کرده است – هماهنگ کردیم.

هندسه متغیر به این شکل است: ما برای هر مشکل، یک ائتلاف متناسب با هدف را گرد هم می‌آوریم.

جنگ پوتین به دلیل دلاوری و پایداری چشمگیر مردم اوکراین و پشتیبانی ما، همچنان یک ناکامی راهبردی برای روسیه است. هدف ما این است که اطمینان یابیم اوکراین نه تنها نجات می‌یابد، بلکه به عنوان یک دموکراسی پرتکاپو و شکوفا رشد خواهد کرد تا اوکراینی‌ها بتوانند آینده خود را رقم بزنند و به خودشان اتکا کنند.

زمانی بود که برخی افراد تهدیدها علیه نظم بین‌المللی را محدود به یک منطقه یا منطقه‌ای دیگر می‌انگاشتند. اما دیگر چنین نیست. تهاجم روسیه آشکارا نشان داده است که حمله به نظم بین‌المللی در هر نقطه جهان به مردم در همه جا آسیب می‌رساند. ما از این درک و شناخت استفاده کردیم تا هم‌پیمانان‌مان در سوی دیگر اقیانوس اطلس و اقیانوس‌های هند و آرام را برای دفاع از امنیت، رفاه، و آزادی مشترک‌مان به یکدیگر نزدیک کنیم.

زمانی که روسیه در فصل زمستان عرضه نفت و گاز به اروپا را قطع کرد و تلاش کرد کاری کند که این کشورها به دلیل حمایت از اوکراین یخ بزنند، ژاپن و کره با تولیدکنندگان اصلی گاز مایع طبیعی آمریکا همراه شدند تا اطمینان یابند که کشورهای اروپایی از انرژی مورد نیازشان برای این که در طول زمستان خانه‌هایشان را گرم نگه دارند، برخوردار هستند. ژاپن، کره، استرالیا، و نیوزیلند اکنون شرکت‌کنندگان منظم و فعال در نشست‌های ناتو هستند.

در همین حال، کشورهای اروپایی، کانادا، و دیگران با هم‌پیمانان و شرکای ما در آسیا همراه شده‌اند تا ابزارهای‌شان را برای مقابله با قلدری اقتصادی جمهوری خلق چین تقویت کنند. و هم‌پیمانان و شرکای ایالات متحده در همه مناطق با فوریت در حال کار برای ایجاد زنجیره‌های تأمین انعطاف‌پذیر هستند، به ویژه وقتی پای فناوری‌های اصلی و مواد حیاتی مورد نیاز برای ساخت‌شان در میان باشد.

ما یک مشارکت امنیتی تازه – به نام آوکس – را با استرالیا و بریتانیا ایجاد کردیم تا زیردریایی‌های هسته‌ای پیشرفته بسازیم و کار مشترک‌مان را در زمینه‌های هوش مصنوعی، رایانش کوانتومی، و دیگر فناوری‌های پیشرفته جلو ببریم.

ما به دنبال برگزاری نخستین اجلاس سه جانبه رهبران در کمپ دیوید در ماه گذشته میان ایالات متحده، ژاپن، و کره، همه جنبه‌های روابط‌مان را – از افزایش رزمایش‌های نظامی مشترک و هم‌رسانی اطلاعات گرفته تا همسویی سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های جهانی – به سطحی بالاتر ارتقا می‌دهیم.

ما مشارکت چهارگانه کواد با هند، ژاپن، و استرالیا را ارتقا داده‌ایم تا همه چیز – از تولید واکسن گرفته تا تقویت امنیت دریایی و مقابله با چالش‌های اقلیمی – را برای کشورهای‌مان و برای جهان فراهم کنیم.

سال گذشته زمانی که راهبرد این دولت در قبال چین تحت عنوان «سرمایه‌گذاری، همسویی، و رقابت» را تعیین کردم، ما متعهد شدیم که برای یک هدف مشترک با شبکه هم‌پیمانان و شرکای‌مان عمل کنیم. اکنون، با هر معیار عینی که حساب کنیم، می‌بینیم که از هر زمان دیگری همسوتر هستیم و به روش‌هایی هماهنگ‌تر عمل می‌کنیم.

این امر به ما این امکان را می‌دهد که رقابت‌مان با چین را از موضع قدرت مدیریت کنیم و هم‌زمان از کانال‌های ارتباطیِ باز بهره می‌بریم تا به وضوح، به شکلی معتبر، و به همراه گروهی از دوستان‌مان درباره نگرانی‌های‌مان صحبت کنیم، تعهدمان را به همکاری درباره موضوعاتی که برای ما در جهان مهم است، نشان دهیم، و خطر اشتباه محاسبه را که می‌تواند به جنگ منجر شود، به حداقل برسانیم.

سوم، ما در حال ایجاد ائتلاف‌های تازه‌ای برای مقابله با دشوارترین چالش‌های مشترک زمان‌مان هستیم.

از آن جمله بستن شکاف زیرساختی در جهان است.

من، تقریباً هر جا که می‌روم، کشورها به من در مورد پروژه‌هایی می‌گویند که از نظر زیست‌محیطی ویرانگر و دارای ساختار ضعیف هستند، کارگران را وارد یا از آنها سوء‌استفاده می‌کنند، فساد را افزایش می‌دهند، و بار سنگین بدهی‌های ناپایداری را بر گردن آنها می‌گذارند.

البته، کشورها سرمایه‌گذاری شفاف، باکیفیت، و از لحاظ زیست محیطی متناسب را ترجیح می‌دهند. آنها فقط همیشه یک گزینه در پیش ندارند. ما با شرکای‌مان در گروه۷ همکاری می‌کنیم که به آنها گزینه‌هایی برای انتخاب بدهیم.

ما به همراه هم متعهد شده‌ایم که تا سال ۲۰۲۷ مبلغ ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری جدید را از طریق مشارکت زیرساختی و سرمایه‌گذاری جهانی (PGI) ارائه دهیم. و ما پشتیبانی دولت‌مان را بر مناطقی متمرکز کرده‌ایم که کاهش تهدیدها در آنها سبب می‌شود میلیاردها دلار دیگر در سرمایه‌گذاری بخش خصوصی فراهم شود.

بگذارید من خیلی سریع چند مثال از نحوه انجام این کار را به شما ارائه کنم. ما در حال اجرای مجموعه‌ای از سرمایه‌گذاری‌های متحول‌کننده در کریدور لوبیتو هستیم. این یک مجموعه توسعه است که آفریقا را از بندر لوبیتو در آنگولا گرفته، تا سراسر جمهوری کنگو، و تا زامبیا را با یک بندر جدید، خطوط ریلی و جاده‌ای جدید، پروژه‌های انرژی پاک جدید، و اینترنت پرسرعت جدید به هم متصل می‌کند.

این پروژه ۵۰۰ مگاوات برق تولید می‌کند که برای تأمین الکتریسیته بیش از ۲ میلیون نفر کافی است، سالانه حدود ۹۰۰ هزار تن آلایندگی کربنی را کاهش می‌دهد، هزاران شغل برای آفریقایی‌ها و هزاران شغل دیگر را برای آمریکایی‌ها به وجود می‌آورد، و مواد معدنی مهم مانند مس و کبالت را به بازارهای جهانی می‌آورد.

سال گذشته زمانی که از کینشاسا بازدید می‌کردم، شیسکدی، رئیس‌جمهوری [جمهوری دموکراتیک کنگو]، به من گفت که لوبیتو گزینه‌ای است که آنها منتظرش بودند – فرصتی برای رها شدن از توافق‌های سوءاستفاده‌جویانه و استثماری توسعه که برای مدت‌های طولانی ناگزیر از پذیرفتن‌شان بودند.

و همین هفته گذشته در جریان نشست گروه ۲۰، پرزیدنت بایدن و مودی، نخست وزیر هند، خبر ایجاد یک کریدور بلندپروازانه دیگر در زمینه ترابری، انرژی، و فناوری را که بندرهایی را در آسیا، خاورمیانه، و اروپا به هم متصل می‌کند، اعلام کردند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی، فرانسه، آلمان، ایتالیا، و اتحادیه اروپا با ایالات متحده و هند برای تقویت سریع تولید انرژی پاک، اتصال دیجیتالی، و تقویت زنجیره‌های تأمین حیاتی در سراسر منطقه همکاری خواهند کرد.

این تلاش‌ها و تلاش‌های دیگری که برای ایجاد زیرساخت‌ها در کشورهای در حال توسعه انجام می‌شوند، در نهایت سرمایه‌گذاری برای آینده خود ما – و ایجاد شرکایی باثبات‌تر و سعادتمندتر برای ایالات متحده، بازارهای بیشتر برای کارگران، کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران آمریکایی، و سیاره‌ای پایدارتر برای فرزندان ما – است.

ارائه پیشنهادهای نیرومندتر برای شرکای ما، برای آمریکا هم معامله خوبی محسوب می‌شود.

همین امر در مورد رهبری ما برای رسیدگی به بحران جهانی غذا نیز صدق می‌کند.

بیش از ۷۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان با ناامنی غذایی ناشی از کووید، مشکلاتی اقلیمی، و جنگ روبه‌رو هستند و این وضع اکنون به دلیل مسدود شدن جریان غلات از اوکراین، سبد نان جهان، توسط روسیه وخیم‌تر شده است.

من این فرصت را داشته‌ام که به صحبت‌های رهبران کشورهایی که بیشترین آسیب را از این بحران دیده‌اند، گوش کنم. و آن‌چه آنها برای من روشن کرده‌اند، این موضوع است: بله، آنها به کمک‌های اضطراری نیاز دارند. اما آن‌چه واقعاً می‌خواهند سرمایه‌گذاری در زمینه تاب‌آوری کشاورزی، نوآوری، و خودکفایی است تا دیگر به چنین بحرانی گرفتار نشوند. ما همراه با بیش از ۱۰۰ کشور که یک نقشه راه جهانی برای اقدام را امضا کرده‌اند، با آنها همکاری می‌کنیم تا دقیقاً همین کار را انجام دهیم.

و ما با قدرت‌مان به عنوان یک الگو رهبری می‌کنیم.

ایالات متحده بزرگترین اهداکننده جهان به برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد است. ما حدود ۵۰ درصد از بودجه سالانه آن را تأمین می‌کنیم. روسیه و چین؟ هر کدام کمتر از ۱ درصد را می‌پردازند.

ایالات متحده از سال ۲۰۲۱ همچنین بیش از ۱۷.۵ میلیارد دلار برای برطرف کردن ناامنی غذایی و عوامل بنیادین آن اختصاص داده است. این رقم شامل بیش از یک میلیارد دلار در سال برای تغذیه آیندگان است. این یکی از برنامه‌های شاخص سازمان توسعه جهانی ایالات متحده است و در آن ما با ۴۰ کشور برای تقویت نظام‌های غذایی مشارکت می‌کنیم. این همچنین دربرگیرنده حمایت ما از برنامه‌ای تحت عنوان VACS است. این برنامه تازه‌ای است که ما به همراه اتحادیه آفریقا و سازمان ملل متحد برای شناسایی مغذی‌ترین فرآورده‌های کشاورزی آفریقایی، پرورش مقاوم‌ترین گونه‌های آنها در برابر تغییرات اقلیمی، و بهبود خاکی که در آن رشد می‌کنند، راه‌اندازی کرده‌ایم.

هرچه کشورهای بیشتری بتوانند مردم خود را سیر کنند، شرکای مرفه‌تر و باثبات‌تری خواهند بود. کمتر احتمال دارد قربانی کشورهایی شوند که حاضرند غذا و کود را به روی آنها قطع کنند. کمتر نیازمند اهداکنندگان بین‌المللی خواهند بود. و فراوانی عرضه جهانی مواد غذایی بیشتر خواهد شد و این، قیمت‌ها را در بازارها در همه جا، از جمله در ایالات متحده، کاهش خواهد داد.

ما در قبال فناوری‌های نوظهور، از جمله هوش مصنوعی، نیز رویکرد مشابهی را ارائه می‌کنیم.

پرزیدنت بایدن در ماه ژوئیه مجموعه تازه‌ای از تعهدات داوطلبانه هفت شرکت پیشگام در عرصه هوش مصنوعی برای توسعه سیستم‌های هوش مصنوعی امن، ایمن، و قابل اعتماد را اعلام کرد. و همین دیروز، هشت شرکت پیشگام دیگر نیز به این جمع پیوستند.

این تعهدها شالوده تعامل ما با طیف گسترده‌ای از شرکا برای به وجود آوردن یک اجماع بین‌المللی درباره چگونگی به حداقل رساندن تهدیدها و به حداکثر رساندن پتانسیل پیشرفت‌های سریع هوش مصنوعی است.

ما این کار را با نزدیک‌ترین شرکای‌مان مانند گروه ۷ آغاز می‌کنیم، جایی که در آن مشغول طراحی یک مقررات رفتاری بین‌المللی برای عناصر بخش خصوصی و دولت‌هایی هستیم که در کار توسعه هوش مصنوعی پیشرفته – و اصول نظارتی مشترک – هستند و نیز شرکایی مانند بریتانیا که یک اجلاس جهانی را در زمینه ایمنی هوش مصنوعی تشکیل می‌دهد تا خطرات بلندمدت را بهتر شناسایی کند و کاهش دهد.

اکنون، برای اینکه این هنجارها مؤثر باشند، ما باید طیف گسترده‌ای از آرا و دیدگاه‌ها را – از جمله از سوی کشورهای در حال توسعه – وارد بحث کنیم و ما متعهد هستیم که دقیقاً همین کار را انجام دهیم.

شکل دادن به نحوه استفاده از هوش مصنوعی برای حفظ مزیت رقابتی آمریکا در این فناوری و همچنین تقویت نوآوری هوش مصنوعی که معمولاً برای مردم در همه جا سودمند است – از جمله کمک به پیش‌بینی خطر ابتلا به بیماری‌های کشنده در افراد یا پیش‌بینی تأثیرات طوفان‌های شدیدتر و با تواتر بیشتر – امری حیاتی محسوب می‌شود. این ایده‌ای است که بر اساس آن نشستی با میزبانی من هفته آینده در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تشکیل خواهد شد تا دولت‌ها، شرکت‌های فناوری، و جامعه مدنی را بر به کارگیری هوش مصنوعی به منظور پیشبرد اهداف توسعه پایدار متمرکز کنم.

اجازه دهید آخرین مثال را درباره این که ما چگونه ائتلاف تازه‌ای را برای رسیدگی به مشکلی که احتمالاً بسیاری از مردم آن را یک موضوع سیاست خارجی به شمار نمی‌آوردند – یعنی مواد مخدر صنعتی – ارائه کنم.

تنها در سال گذشته، قریب به ۱۱۰ هزار آمریکایی بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان‌شان را از دست دادند. دو سوم از این مرگ و میر مربوط به مواد افیونی صنعتی بوده است. مواد افیونی صنعتی قاتل شماره یک آمریکایی‌های ۱۸ تا ۴۹ ساله به شمار می‌رود.

ما در این زمینه تنها نیستیم. همه مناطق با افزایش نگران‌کننده مواد مخدر صنعتی روبه‌رو هستند و هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی این مشکل را حل کند.

به همین دلیل است که ما یک ائتلاف جهانی جدید را برای جلوگیری از تولید و قاچاق مواد مخدر صنعتی، شناسایی تهدیدها و الگوهای مصرف نوظهور، برای پیشبرد واکنش‌های بهداشت عمومی ایجاد کردیم. بیش از صد دولت و یک دوجین سازمان بین‌المللی به این ائتلاف محلق شده‌اند. ما همراه با هم، اولویت‌های مشترک را همسو می‌کنیم، سیاست‌های مؤثر را شناسایی می‌کنیم، ارائه‌کنندگان مراقبت‌های بهداشتی، تولیدکنندگان مواد شیمیایی، بسترهای رسانه‌های اجتماعی، و دیگر عناصر مهم را در تلاش‌هایمان ادغام می‌کنیم. ما هفته آینده در نیویورک گرد هم خواهیم آمد تا این تلاش را گسترش دهیم.

البته، این‌ها تنها حوزه‌هایی نیستند که ما در آنها مشغول ایجاد یا حفظ ائتلاف هستیم. ما همچنین از آنها برای مقابله با تهدیدهای امنیتی – از گروه ضربت چند‌ملیتی که برای محافظت از کشتی‌های عبوری از تنگه هرمز ایجاد کرده‌ایم گرفته تا ائتلاف دیرینه کشورهایی که برای شکست داعش به وجود آورده‌ایم – استفاده می‌کنیم.

ما به شراکت با دولت‌ها، سازمان‌های منطقه‌ای، و شهروندان ادامه می‌دهیم تا بر یافتن راه‌حل‌های دیپلماتیک برای درگیری‌های تازه و کهنه – از اتیوپی و شرق جمهوری دموکراتیک کنگو گرفته تا ارمنستان و آذربایجان و تا یمن، جایی که در آن به ایجاد و حفظ یک آتش‌بس حساس کمک کرده‌ایم – تأکید کنیم.

میانجیگری ما به اسرائیل و لبنان کمک کرد که برای تعیین مرز دریایی میان کشورهای‌شان به توافقی تاریخی دست یابند. این امر امکان توسعه ذخایر قابل توجه انرژی را به نفع مردم هر دو کشور و فراتر از آن فراهم کرد.

ما هرچه هم‌پیمانان و شرکا را بیشتر برای دستیابی به پیشرفت واقعی در مسائل مهمی مانند زیرساخت‌ها، امنیت غذایی، هوش مصنوعی، مواد مخدر صنعتی، و جنگ‌های نو و کهنه گرد هم بیاوریم، قدرت پیشنهادمان را بیشتر به نمایش می‌گذاریم.

هر چالش اخیری را که در آن کشورهای سرتاسر جهان چشم امیدشان به کشورهای قدرتمند بود تا آن را رهبری کنند، در نظر بگیرید. رقبای ما، در بهترین حالت، در حاشیه نشسته‌اند و سر کیسه را سفت بسته‌اند. آنها در بدترین حالت، سبب شده‌اند که مشکلات بد از آن که هست هم بدتر شود و از رنج دیگران سود برده‌اند. آنها برای فروش واکسن به کشورها امتیازهای سیاسی مطالبه کرده‌اند؛ مزدورانی را اعزام کرده‌اند که امنیت مکان‌های بی‌ثبات را کمتر می‌کنند، منابع محلی را به یغما می‌برند، و مرتکب جنایت می‌شوند؛ آنها نیازهای اولیه مردم – برای گرمایش، گاز، خوراک، فناوری – را به تیغی برای تهدید و وادار کردن آنها تبدیل کرده‌اند.

در این نقطه عطف حساس، ما به کشورها نشان می‌دهیم که چه کسی هستیم. رقبای ما هم چنین می‌کنند.

سرانجام این که ما ائتلاف‌های قدیمی و تازه خود را با هدف تقویت نهادهای بین‌المللی حیاتی در زمینه مقابله با چالش‌های حیاتی جهانی گرد هم می‌آوریم.

این با حضور یافتن آغاز می‌شود. وقتی ایالات متحده سر میز جایی داشته باشد، ما می‌توانیم نهادهای بین‌المللی و هنجارهایی را که آنها به وجود می‌آورند، شکل دهیم تا بازتاب‌دهنده منافع و ارزش‌های مردم آمریکا باشند و دیدگاه ما برای آینده را پیش ببرند.

پرزیدنت بایدن، از زمان روی کار آمدن به سرعت برای پیوستن دوباره به توافقنامه‌های اقلیمی پاریس و سازمان بهداشت جهانی اقدام کرد. ما توانستیم در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد یک کرسی را به دست آوریم. ما به تازگی بار دیگر به یونسکو – سازمان آموزشی، علمی، و فرهنگی ملل متحد، که نقشی را در شکل دادن هنجارهای تعریف‌کننده هوش مصنوعی ایفا می‌کند – پیوستیم.

ما برای برگزیدن شایسته‌ترین رهبران به منظور ریاست سازمان‌های تعیین‌کننده استاندارد بین‌المللی – مانند اتحادیه بین‌المللی مخابرات سازمان ملل متحد و سازمان بین‌المللی مهاجرت – به شدت رقابت کرده‌ایم. دو آمریکایی که در این رقابت‌ها برنده شدند، نه تنها بهترین نامزدهای این شغل بودند، بلکه هر یک از آنها نخستین زنی هستند که رهبری نهاد مربوطه خود را بر عهده گرفته‌اند.

حال، هر قدر هم که این نهادها ناقص باشند، هیچ جایگزینی برای مشروعیت و قابلیت‌هایی که آنها در مورد مسائل با اهمیت برای مردم ما به همراه می‌آورند، وجود ندارد. بنابراین، ما در کار کردن از طریق آنها و بهبود بخشیدن به کار آنها یک منفعت شخصی پایدار – نه فقط برای ایالات متحده، بلکه برای همه – داریم.

هر قدر مردم و کشورهای سراسر جهان سازمان ملل متحد و سازمان‌های مشابه آن را نماینده منافع، ارزش‌ها، آرزوهایشان ببینند، این سازمان‌ها مؤثرتر خواهند بود و ما بیشتر می‌توانیم بر آنها تکیه کنیم.

به همین دلیل است که ما یک دیدگاه مثبت را برای گسترش دادن شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرده‌ایم تا این شورا چشم‌اندازهای جغرافیایی متنوع‌تری را – از جمله اعضای دائم و غیردائم از آفریقا، آمریکای لاتین، و منطقه کارائیب – دربر گیرد.

ما تحت رهبری [جنت] یلن، وزیر [خزانه‌داری آمریکا] تلاش عمده‌ای را برای احیا و اصلاح بانک‌های توسعه چندجانبه انجام می‌دهیم تا آنها بتوانند نیازهای مبرم کشورهای کم‌درآمد و متوسط در‌آمد را که با مجموعه کاملی از چالش‌ها – شامل تأثیر فزاینده بحران اقلیمی، پیامدهای اقتصادی به وجود آمده از کووید، تورم، و بدهی‌های خردکننده – روبه‌رو هستند، برآورده کنند.

پرزیدنت بایدن مشغول همکاری با کنگره است تا ظرفیت وام‌دهی تازه‌ای را برای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول فراهم کند و به این ترتیب بتواند منابع مالی بیشتری را – با نرخ‌های ارزان‌تر – برای سرمایه‌گذاری در کاهش تأثیرات اقلیمی، بهداشت عمومی، و دیگر مسائل مهم در این کشورها تأمین نماید.

این طرح‌های تحت رهبری ایالات متحده در مجموع نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار وام برای کشورهای کم‌درآمد و متوسط درآمد ایجاد می‌کند.

و با تلاش نیرومند ما، بانک جهانی به زودی کشورها را قادر خواهد ساخت که پس از تحمل شوک‌های اقلیمی و بلایای طبیعی، پرداخت اقساط بدهی را به تعویق بیاندازند.

زمانی که ما نهادهای بین‌المللی را تقویت می‌کنیم – و هنگامی که آنها به وعده‌های اصلی‌شان مبنی بر اطمینان یافتن از امنیت، گسترش فرصت‌ها، و محافظت از حقوق عمل می‌کنند – ما ائتلاف گسترده‌تری از شهروندان و کشورهایی را به وجود می‌آوریم که نظم بین‌المللی را به منزله چیزی می‌بینند که زندگی آنها را به انحای واقعی بهبود می‌بخشد و شایسته محافظت و دفاع است.

بنابراین، زمانی که پکن‌ها و مسکوهای جهان تلاش می‌کنند ارکان نظام چندجانبه را بازنویسی کنند یا از هم بدرانند، زمانی که آنها به دروغ مدعی می‌شوند که دلیل وجود این نظم صرفاً پیشبرد منافع غرب به هزینه دیگران است، یک هم‌آوایی فزاینده جهانی متشکل از کشورها و ملت‌ها خواهد گفت، و به پا خواهد خاست که بگوید: نه، این نظمی که شما می‌خواهید تغییر دهید نظم ما است؛ این منافع ما را تأمین می‌کند.

و به همین اندازه نیز مهم است که وقتی هم‌میهنان آمریکایی‌مان می‌پرسند ما در ازای سرمایه‌گذاری‌مان در خارج چه چیزی عایدمان می‌شود، ما می‌توانیم به مزایای ملموس آن برای خانواده‌ها و جوامع آمریکایی اشاره کنیم، این امر حتی اگر ما کمتر از یک درصد از بودجه فدرال‌مان را صرف دیپلماسی و توسعه جهانی کنیم، صدق می‌کند.

این مزایا شامل بازارهای بیشتر برای کارگران و کسب‌وکارهای آمریکایی، کالاهای مقرون به صرفه‌تر برای مصرف‌کنندگان آمریکایی، عرضه مطمئن‌تر مواد غذایی و انرژی برای خانواده‌های آمریکایی، و نتیجتاً هزینه‌های کمتر در پمپ بنزین‌ها و میزهای غذا، نظام‌های بهداشتی نیرومندتر که بتوانند بیماری‌های مرگبار را قبل از سرایت به ایالات متحده متوقف کنند و از بین ببرند، و هم‌پیمانان و شرکای بیشتری که در زمینه بازدارندگی در برابر تجاوزگری و مقابله با چالش‌های جهانی به همراه هم مؤثرتر هستند.

به این دلایل و بسیاری دلایل دیگر، سودی که آمریکا از نظم بین‌المللی می‌برد بسیار فراتر از سرمایه‌گذاری ما در آن است.

در این برهه حساس، رهبری جهانی آمریکا باری بر دوش محسوب نمی‌شود. این یک ضرورت برای محافظت از آزادی ما، دموکراسی ما، و امنیت ما، برای ایجاد فرصت برای کارگران و کسب‌وکارهای آمریکایی، و برای بهبود زندگی شهروندان آمریکا است.

دین آچسون – که پس از جنگ جهانی دوم زمام رهبری وزارت امور خارجه را در دست داشت – در روایتش از آن دوره، تحت عنوان «حاضر در زمان آفرینش» چنین می‌گوید که «تاریخ از جلو به عقب نوشته می‌شود، اما رو به جلو زندگی می‌کند.»

ناگفته پیدا است که آچسون این مطلب را درباره نقطه عطف متفاوتی نوشته بود. اما سخنان او برای همه دوره‌های عدم قطعیت و شانس عظیم، از جمله دوره کنونی ما، صادق می‌کند.

با نگاهی به گذشته ممکن است به نظر بیاید که تصمیم‌های درست واضح هستند و نتایج نهایی تقریباً گریزناپذیر است.

اما آنها هرگز چنین نیستند.

در شرایط واقعی، فضا مه‌آلود است. قوانینی که حس نظم، ثبات، و پیش‌بینی‌پذیری را فراهم کرده بودند، دیگر نمی‌توانند اموری بدیهی تلقی شوند. در هر اقدامی خطرات ذاتی و جریان‌هایی خارج از کنترل ما وجود دارد و جان‌های بی‌شماری در معرض خطر است.

و با این حال، حتی در چنین مواقعی – در حقیقت، به ویژه در این مواقع – سیاست‌گذاران از این موهبت برخوردار نیستند که بتوانند منتظر بمانند تا این مه برطرف شود و بعد مسیر را انتخاب کنند.

ما باید اقدام کنیم و این اقدام باید قاطعانه باشد.

همانطور که آچسون انجام داد، همان‌طور که برژینسکی انجام داد، و همان‌طور که همه استراتژیست‌های بزرگ دیگری که آمریکا را در چنین لحظات مهمی هدایت کرده‌اند، انجام داده‌اند، ما هم باید تاریخ را رو به جلو زندگی کنیم.

ما باید دست‌مان را روی سکان تاریخ بگذاریم و مسیری رو به جلو را ترسیم کنیم. این مسیر توسط چیزهایی هدایت می‌شوند که حتی در زمان‌های عدم قطعیت، قطعی هستند – یعنی اصول ما، شرکای ما، و چشم‌اندازمان برای جایی که می‌خواهیم به آن برویم. تا به این ترتیب، وقتی که مه برطرف می‌شود، جهانی که ظهور می‌کند به سوی آزادی، به سوی صلح، و به سوی یک جامعه بین‌المللی قادر به مقابله با چالش‌های زمان خود متمایل باشد.

هیچ‌کس این امر را بهتر از پرزیدنت بایدن درک نمی‌کند. و آمریکا به دلیل اقداماتی که او انجام داده است اکنون در مقایسه با دو سال و نیم قبل در موقعیت بسیار نیرومندتری در جهان قرار دارد.

من باور دارم که چند دهه دیگر، زمانی که تاریخِ این دوره – شاید توسط برخی از شما – نگاشته شود، نحوه عملکرد ما – قاطعانه، راهبردی، فروتنانه، و با اعتماد به نفس به منظور بازاندیشی نیرو و هدف دیپلماسی ایالات متحده – نشان داده خواهد شد. ما آینده آمریکا را تضمین کردیم، برای مردم‌مان کار کردیم، و بنیاد دورانی آزادتر، بازتر، و مرفه‌تر را برای مردم آمریکا و مردم سراسر جهان بنا نهادیم.

سپاس فراوان از این که به سخنان من گوش دادید.

(تشویق حضار)

از شما سپاسگزارم.


برای مشاهده محتوای اصلی: https://www.state.gov/secretary-antony-j-blinken-remarks-to-the-johns-hopkins-school-of-advanced-international-studies-sais-the-power-and-purpose-of-american-diplomacy-in-a-new-era/

این ترجمه‌ها جهت رفاه خواننده ارائه شده اند و فقط باید متن اصلی انگلیسی را معتبر دانست.

U.S. Department of State

The Lessons of 1989: Freedom and Our Future